Thursday, March 4, 2010

آسيب شناسي و درسهايي از توهم 22 بهمن

جمهوري اسلامي ايران    تولد 22 بهمن 57    وفات 22 بهمن 88    به عنوان كسي كه 31 سال قبل در اوج جهل و ناداني  به تصور درست بودن انديشه هاي دكتر علي شريعتي  ، فريب  دروغ و نيرنگ   مشتي تقيه باز حيله گري  را خوردم  كه هر چه در پاريس زيبا سخن گفتند ، پايشان به ايران و دستشان به قدرت كه رسيد  عكس آن را انجام دادند و گفتند براي كسب قدرت خدعه كرده اند . آرزو ميكردم  با كمترين هزينه اي چنين باشد . اما  ميدانستم كه اين توهمي بيش نخواهد بود  و رژيمي تا دندان مسلح كه براي حفظ خود از هيچ كاري  كوتاهي نميكند و به هيچ اصل قانوني و اخلاقي حتي اصولي كه خود وضعشان كرده پايبند نيست  ،  را نميتوان در تاريخي مشخص و مكاني معيين  و تنها با تكان دادن  چند روبان سبز  شكست داد ،   راديو تلويزيونش را گرفت و زندانيانش  را آزاد كرد و آنانكه  به تصور حوادث عاشورا و يا  سال 57 چنين مي انديشدند   گويا فراموش كرده بودند كه اگر در ظهر روز 22 بهمن فرماندهان ارشد ارتش شاه رسما و از راديو اعلام بي طرفي نكرده  بودند و اسلحه را بر زمين نگذاشته بودند ، انقلاب  يا به پيروزي نميرسيد و يا به اين سادگي به آن دست نميافت .  و  وقايع روز عاشورا نيز ناشي از  عدم آمادگي رژيم  در آن روز بود چرا كه در روز قبل از آن يعني تاسوعا  هيچ كس به خيابان نيامد ! و ميدان آزادي  و خيابان هاي مسير  پر بود از هيچكس  – غير قابل پيش بيني بودن رفتار ايرانيان ! – بنابراين رژيم به تصور اينكه در عاشورا نيز چنين خواهد شد  عملا اشتباه كرد و نيروهاي  مفتخر غير مسلح  مومنش نيز در صف قيمه امام حسيني  بودند . اما  در 22 بهمن امسال  با توجه به اينكه حكومت كاملا بر اوضاع در آن زمان و مكان از قبل تعيين شده  مسلط بود عاقلانه ترين تصميمي كه سبزها به صورت غريزي  و بر خلاف آنچه به آنها گفته شده بود گرفتند و انجام دادند ، هوشياري در عدم به همراه داشتن نمادهاي سبز بود و  ترك محدوده تظاهرات  بي هيچ اقدامي ، مگر به صورت پراكنده و محدود در برخي نقاط كه آن هم به دليل حضور بيش از حد نيروهاي امنيتي به سرعت  خنثي و  پراكنده شد .  اما حضور برنامه ريزي شده و فوق سنگين نيروهاي امنيتي كه به نظر من  در طول 31 سال گذشته بي سابقه بود   تنها دليل عدم موفقيت جنبش سبز در آن روز نبود . و دليل مهمتر آن كه اميدوارم در آينده مورد توجه جدي متفكران جنبش قرار گيرد  نكات  ديگري است كه بيان ميكنم .

 

 اشكال اول   در اينجاست كه ما  با ديدن برخي  جوانان و مردم به شدت شجاع  و بي باكي كه در حوادث اخير در تهران حماسه آفريدند ، تصور ميكنيم  كه در همه ايران وضع به همين ترتيب است . حال آنكه به هيچ وجه چنين نيست . براي اثبات اين ادعا كافي است پايمان  را از تهران بيرون بگذاريم .  خواهيم ديد كه  كه شهرستانهاي ايران  دنيايي ديگر دارند . ضمن احترام به اندك ساكنان برخي شهر هاي بويژه بزرگ ، بايد بپذيريم كه در شهرستانها سر و كار ما اغلب  با همان مردم   سنتي و مذهبي ميباشد  كه  با برنامه هاي سيماي جمهوري اسلامي  به قول جوانهاي امروزي حال ميكنند و اگر ماهواره هم دارند  نه براي ديدن تفسير خبر چهارشنبه هاي صداي آمريكا و يا برنامه هاي بي بي سي است  ، كه فقدان برخي برنامه ها و كمبود هاي تهران را با  شبكه هاي  MBC  و يا فارسي وان  پر ميكنند . كساني كه براي مراسم تشييع جنازه ايت الله منتظري به قم رفته بودند  ميديدند كه جمعيتي كه در اين مراسم شركت كرده بود تقريبا به طور قاطع از تهران آمده بود .  اهالي شهر قم حتي در روبروي حرم و منزل آيت الله منتظري نيز كسب و كار و زندگي عادي خود را رها نكرده بودند و حتي همان هفت قدمي را هم كه مرسوم است  و  به دنبال يك جنازه و براي احترام ميروند  را هم دنبال جنازه نيامدند! – عددجمعيت  بماند كه  بايد بسيار بيش از اين ميبود .  خوشبختانه وضعيت خيابان  منزل آيت الله منتظري به نحوي بود كه جمعيت توانست آن محدوده را پر كند و حداقل در فيلمها جمعيت خوبي ديده شود -  و تازه در همين تهران هم  وضعيت آنگونه نيست كه برخي تصور ميكنند .  در تمام روزهايي كه جنبش سبز حركتي را در خيابان انجام ميداد من در حاليكه نگاهي به حركات مردم و عده آنها در خيابانها داشتم و دارم  نگاه بيشتري به آنهايي دارم  كه گويي اساسا  در اين مملكت اتفاقي نيفتاده است .  حتي در روزهاي تعطيل و غير كاري هم از همسايه ها و اهل كوچه  تقريبا كسي را نميبيني  كه از منزل خارج شده باشد   ، مغازه دار ها و مراجعه كنندگان آنها نيز سر جايشان و مشغول به امور روزانه  خود هستند . وقتي به جماعت سبزي بر ميخوري كه با وجود انبوه بيشمار نيروهاي امنيتي  سعي در تجمع دارند  خوشحال ميشوي اما وقتي جمعيت بيش از دوازده ميليون نفري شهرتهران  را كه احتمالا در روزها به بالاي 15 ميليون نيز ميرسد   در نظر بگيري  متوجه ميشوي كه آنهايي كه عملا  به صحنه مي آيند  درصد بالايي از جمعيت را تشكيل نميدهند . – گرچه جمعيت بالايي از كشور كاملا مخالف وضع موجود و حتي دولت و رژيم هستند -  !   پس     با وجود شجاعت بيمانند  ، قابل ستايش و خارج از انتظاري كه از گروهي از مردم  در خيابانها ديده  شده و ميشود  . دو عامل  باعث شده و خواهد شد كه اينگونه اقدامات راه به جايي نبرد . اول آنكه در مقابل اين شجاعت غير قابل انتظار ، توحش و سركوب غير قابل باورتري نيز در گروه مقابل يعني در نيروهاي انتظامي ديده  شد كه انسان به عنوان يك ايراني از مشاهده آن شرمنده ميشود . چرا كه اينگونه رفتاري  را كه نيروهاي انتظامي همين مملكت در مقابل خواهران و برادران خودشان انجام دادند  نيروهاي اشغالگر در سرزميني  اشغال شده  هم انجام نميدهند . انسان به ياد كتابهاي تاريخ حتي دوران مدرسه مي افتد  و آن سوال هميشگي كه چرا در ايران هميشه هستند بسياري كه به فرمان حكومت مردم سرزمين خود و همسايه و همشهري خود را  ميكشند و با  چشم و سر  آنها  براي خوشامد حاكمان مناره ميسازند  ؟! افسوس كه بايد به حال ملتي كه ميتوان يك سوم افراد آن را استخدام كرد تا بيرحمانه  سر يك سوم ديگر را ببرند و يك سوم ديگر نيز تماشاچي باشند  گريست .! و عامل دوم هم  خصوصيت زشت  اغلب ما ايراني هاست كه چون اسفنج خم ميشويم و شكل ميگيريم تا  در هر شرايطي باقي بمانيم  .  صحنه هايي كه در ايران اتفاق افتاد و مردم در خيابان به چشم خود و يا از طريق فيلمهاي گرفته شده توسط موبايل ها كه از شبكه هاي ماهواره اي پخش شد ، اگر در هر كشور ديگري اتفاق مي افتاد سرنوشت دولت آن كشور قطعا تغيير ميكرد . به ياد داريم كه در آمريكا  پخش فيلمي كه چند پليس را در حال ضرب و شتم سياه پوستي نشان ميداد  منجر به سه روز حكومت نظامي در آمريكا شد .  اما در ايران آب از آب تكان نخورده و نخواهد خورد .- به همان دو دليل بيرحمي و قساوت بيش از حد و غير قابل باور در نيروهاي دولتي و تمايل به اسفنج بودن  اغلب مردم -   بسياري  ترجيح ميدهند اخبار و حوادث را از طريق روزنامه و تلويزيون دنبال كنند تا در خيابان . در همين 22 بهمن ميشناختم افراد هوادار جنبش سبزي كه با فراهم آوردن آذوقه كافي در ويلاي شمال خود  و از طريق ماهواره جنبش را حمايت ميكردند ضمن آنكه آرزو و دعا ميكردند كه جوانان مردم بتوانند با خون خود هر چه زودتر ريشه ظلم را بر انداخته و موجب آسايش آنها را فراهم آورند  ! در بين ساكنان فرنگ حتي آنهايي كه قطعا ديگر كاري به ايران ندارند نيز بسياري را ميشناسم كه از حتي  يك كار ساده اينترنتي  چون ثبت نام و پرداخت هزينه يك VPN  نيز براي دوستي در ايران هراسان ميشوند  مبادا خطري متوجه زندگي آسوده آنها در آن سوي آبها  شود   ! پس  به جاي روي آوردن به درگيري هاي خياباني پر هزينه  كه صرف نظر از برخي شرايط ويژه  و نادر ، در اغلب موارد  يك پسر بچه نابالغ بسيجي قادر است  با چرخاندن  يك باتون  صدها مرد و زن بزرگسال را  با الفاظي زشت چون ... پراكنده كند   ! ! بايد از اقدامات كاملا موثر اما كاملا هم  بي خطري چون تحريم كالاها ، خاموشي سبز ،تحريم مترو و اتوبوس در روز هايي خاص ، و بسياري ابتكارات ديگر مبارزه منفي استفاده كرد  . به ياد داشته باشيم كه سياهان آمريكا در مبارزات ضد نژاد پرستي خود ، تنها با سوار نشدن به اتوبوسهايي كه سياهان از نشستن در صندلي آن در حضور سفيد پوستان منع شده بودند به  پيروزي  دست يافتند .  اگر سبزها بيشمار هستند كه هستند  ميتوان اين بيشماري را به جاي رويا رويي با يك لشكر تا دندان مسلح و نا متعهد به هر قانون  مدني و انساني  ،در روشن و خاموش كردن يك وسيله برقي ، سوار نشدن به مترو و اتوبوس  در روزهاو يا ساعات  خاصي هم نشان داد .   راه  كارهايي كه بسيار كارا هستند اگر و تنهااگر عده بيشماري  و به صورت مستمر و كاملا بي خطر  در آن شركت كنند . 

به ياد داشته باشيم كه مذهب و جهل كه در تهران هم بيداد ميكند  در شهرستانها تقريبا حاكم مطلق است . و صدا و سيما به صورت كامل  كنترل باورهاي ساكنان آن را در دست  دارد .

راستش من  معمولا با مثالي كه برايتان بيان ميكنم  اغلب به خودم  دلداري و اميد ميدهم  اما به دليلي كه بعد از اين مثال بيان خواهم كرد  اين تصور هم توهمي بيش نخواهد بود .   من خود را گاه چنين قانع ميكنم كه در يك اتوموبيل نيز  تنها درصد اندكي از قطعات ، چيزي به نام موتور را تشكيل داده اند .  و اندك قطعاتي نيز فرمان را . پس در يك جامعه نيز آنچه كه جامعه را به حركت در ي آورد  همان طبقه تاثير گذار  و به عبارتي موتور آن است كه معمولا اقشار تحصيل كرده ساكن پايتخت و چند شهر مهم ديگر اند  .  اما  وقتي به كساني مي انديشم كه چه با پول  و چه با عقيده و ميل باتون بر سر همان تحصيلكرده ها  و يا در حال تحصيل ها ( دانشجويان )ميزنند ، مشاهده ميكنم كه  همانهايي كه ما تاثير گذارشان نميدانيم ،  چه آسان موتور ها را از كار مي اندازند .

بنابراين جهت رسيدن به يك دموكراسي انساني در ايران و هر نقطه ديگر جهان ، راهي جز كار فرهنگي بر روي توده  مردم به هر روش ممكن وجود ندارد .  شايد فشار هاي اقتصادي و يا عوامل ديگرداخلي و خارجي  و حتي به صورت ناگهاني و انفجاري ، چيزي را كه در 22 بهمن امسال منتظرش بوديم ، در زمان و مكاني ديگر رقم بزند . اما اگر  زير ساخت فرهنگي مناسبي در جامعه ايجاد نشده باشد . آنچه اينبار رخ دهد چه بسا تلخ تر از آنچه باشد كه اكنون وجود دارد .  خوشبختانه فناوري هاي روز از جمله اينترنت و ماهواره امكانات بسيار خوبي براي حركتي سريع و موثر در اين راه در اختيار جنبش سبز قرار داده است كه بايد به بهترين وجه ممكن از آْنها استفاده شود . گرچه اين شعار جنبش سبز  شعاري زيباست كه  ما بيشماريم .   اما  واقعيت اين است كه موافقان حداقل ستون هاي ظاهري اعتقادي اين  رژيم هم كم نيستند و  چه بسا اگر هم اكنون نيز يك انتخابات واقعا درست و در زير نظر سازمانهاي بين المللي انجام شود و باز هم از مردم پرسيده شود كه اسلام آري يا نه ؟   باز هم  آري برنده شود! . ميدانم اين سخن  من دردناك است    اما پايتان را از تهران بيرون بگذاريد و در اين مورد تحقيق كنيد . خواهيد ديد كه اگرچه  اغللب مردم در همه جا به دولت و احمدي نژاد و اوضاع جاري فحش و ناسزا ميگويند . اما  اين ناشي از چند خصلت ويژه ما ايراني هاست . اول آنكه ما  ايراني ها  باهوش اما منافق و چند رو هستيم  –رمز بقا در اين سرزمين نفرين شده -  بنا براين  پنجاه هزار تومان احمدي نژاد را ميگيريم  و فحشش هم ميدهيم   و دوم اينكه پاي اسلام  و ناموس را كه وسط بكشيد  همه صلوات ميكشند ( به يكي گفتند براي آنكه مسيحي شوي بايد بروي كليسا آنجا  چراغ ها را خاموش مي كنيم و تو هزار باربايد  بگويي يا مسيح . چنين كردند اما وقتي چراغ ها را روشن كردند  بابا صلوات فرستاد ) بنابراين بايد توجه داشته باشيم كه  بين آنهايي كه  اسلام را در كتابهاي تاريخ مطالعه كرده اند و آنهايي كه آن را از آخوند هاي محترم آموخته اند  دريايي وجود دارد . كه با بر داشتن چند سطل آب خشك نميشود . براي خود من غير قابل باور است اما گاه از افرادي گوشت و شيريني و نقل و نبات  نذري به مناسبتهاي مذهبي  دريافت ميكنم كه اگراز  ولتر  و يا  دريافت ميكردم  آنقدر تعجب نميكردم  .   شما هنوز در بالاترين رده هايي كه دسترسي به ميكروفون و تصوير و اينترنت و ماهواره  دارند  ميبينيد افرادي كه با زبان روزه  علي علي گويان مردم را به الله و اكبر فرا ميخوانند .  تو گويي هنوز اين افراد  حاضر نشده اند به جنبه ديگر شخصيت علي  در واقعه بني قريظه  هم نگاهي بيندازند  و هنوز باورشان نشده كه آنچه اين حكومت انجام ميدهد  عينا مطابق با اسلام ناب محمدي  صدر اسلام است . (كتاب موجود در كتابخانه همينجا و يا مقالات ديگرمرتبط  را بخوانيد  ) و اتفاقا اشكال مهم  ما نيز در ارتباط با همين موضوع ميباشد يعني در شعارها و رفتار پيشنهادي به جنبش سبز ، به اين نكته دقت نميشود كه افراد  اين جنبش گرچه در نفي استبداد ولايت فقيه و مخالفت با رفتار جمهوري اسلامي متحد هستند اما نبايد آنها را در گير شعار ها و رفتاري كرد كه  بسياري نيز  با آن مخالفند -  مانند   الله  و اكبر گفتن -  . شخصا هيچگاه حاضر به تكرار شعار الله و اكبر  نيستم  چرا كه 31 سال قبل از روي جهالت آن را فرياد زدم و نتيجه اش را هم ديدم . دوستان  عزيزي كه مدام  در برنامه هاي ماهواره اي  مردم را به الله و اكبر در پشت بام دعوت ميكنند آيا ميدانند كه در ذهن  جوانان امروز و ديروز كه كتابهايي چون 23 سال مرحوم دشتي و يا تولدي ديگر شجاع الدين شفا را خونده اند ، پرسشهاي بي جواب  بسياري وجود  دارند  كه باعث ميشود ديگر حاضر نشوند  كه نام خدايي را فرياد بزنند كه  بزرگتر است از خدايان قبلي اعراب ( مفهوم واژه الله و اكبر ) و خدايي كه تصور ميكند خورشيد در چاه لجن غروب ميكند و يا هيچكس نميتواند قبل از تولد جنس نوزاد را بداند  مگر خدا  ، و نميدانسته كه  تعداد موجودات روي  زمين( كه خودش  آفريده است ! ) آنقدر زياد است كه حتي فقط  از گونه خزندگان ، پستانداران و حتي يكي از شاخه هاي فرعي ديگر هم نميتوان از هر نوع يك جفت را سوار همه ناوهاي امروز دنيا كرد چه رسد به كشتي نوح  (آيات  قرآن ) و   بهشتش  از ديد يك ساكن بيابانهاي خشك عربستان بيان شده و يك ساكن جنگل هاي آمازون را هيچ علاقه اي به آن نيست .  

و اما پيشنهاد ميكنم سايتي در اينترنت ايجاد شود كه بتواند كار يك مجلس مجازي را براي جنبش سبز بازي كند . در اين سايت افراد سرشناس و انديشمندان از گروههاي مختلف سياسي و قومي  نظرات خود را پيرو موضوعات مختلف  بيان ميكنند و  از كاربران  نيز نظر خواهي به عمل مي آيد  سپس تصميم نهايي در هر موردي  با توجه به راي اكثريت گرفته  شده و اين تصميمات توسط جنبش سبز اجرا شوند .  اين مجلس مجازي  حتي قادر به تهيه پيش نويس قانون اساسي جديدي نيز خواهد. با اين اقدام خلل موجود در رهبري جنبش برطرف خواهد شد و تصميمات نيز پردازش  و متمركز خواهند شد .   چهره هاي داخل ايران جهت حفظ امنيت با نام مستعار اما تحت پوشش و تاييد يك يا چند چهره سرشناس مقيم خارج  ميتوانند در اين مجلس حضور داشته باشند .                       

  بنابراين بايد توجه داشت كه  در شرايط كنوني  و با توجه به بستر هاي اجتماعي و رفتاري و شخصيتي  كه آماده نيست ، حتي تاكيد بر درخواست يك راهپيمايي براي حضور سبزها نيز ميتواند نتيجه تلخ و غير قابل باوري را  ببار آورد . چرا كه  رژيم ميتواند يك روز امن را براي تظاهرات سبزها تضمين كند اما  با ايجاد وحشت از آنچه در فرداي آن روز با شركت كنندگان در تظاهرات  انجام  خواهد داد  چنان جو وحشتي ايجاد كند كه بانيان آن را با پشيماني روبرو سازد

لذا   تمركز بر ارتقاء فرهنگي جامعه بويژه گروهي كه هنوز خوابند  از طريق برنامه هاي  ويژه ماهواره اي شامل  فيلمها و  بحث و منظره ها ي مفيد در درجه اول  ، و گسترش اينترنت امن ، تنها و تنها راه نجات ايران  در دراز مدت خواهد بود . وقايع غير منتظره اي كه بدون وجود بستر فرهنگي لازم رخ دهند   احتمالا به نتايج مورد نظر دست نخواهند يافت .

 

محاسبه جمعيت در خيابان

 

محاسبه جمعيت در خيابان :

فاصله ميدان آزادي تا ميدان  امام حسين  كمي كمتر از ده كيلو متر است ( پانصد متر كمتر ) و  عرض خيابان بين 30 تا 45  متر  در نواحي مختلف .  همانطور كه ميدانيم بخشي از اين عرض شامل جداول و جوي آب و محل درختان و خلاصه محل هايي كه جمعيت در آنها قرار نميگيرد .  حال با همه اينها عرض را چهل متر حساب ميكنيم  پس ميشود  ده هزار متر  ضربدر چهل متر كه ميشود  چهل هزار متر مربع .  معمولا در هر متر مربع در يك تجمع فشرده سه نفر بيشتر قرار نميگيرند  كه تازه فواصل زيادي اصولا جمعيت قرار نميگيرد و يا تراكم  كمتري دارند و يا فضا با ماشين و اتوبوس و غيره اشغال شده است .  پس جمعيت فشرده اي كه لبالب از ميدان امام حسين تا آزادي را آنهم ديوار به ديوار خيابان و داخل جوي آب و غيره را  پر كند  ميشود   يك ميليون و دويست هزار نفر .

اما خود ميدان آزادي كه  يك بيضي با قطر بزرگ حدود 540 متر و قطر كوچك حدود 420 متر ميباشد  داراي حدود دويست  هزار متر مربع  مساحت ميباشد

اما همانطور كه در عكس هوايي نيز مشاهده ميشود تقريبا نيمي از آن قابل قرار گيري جمعيت نيست  بنابراين اگر همان سه نفر در هر متر مربع را براي اينجا هم حساب كنيم  ميشود حدود سيصد هزار نفر

پس در بهترين حالت اگر جمعيتي گوش تا گوش  از ميدان امام حسين تا ميدان آزادي و خود ميادين بين راه را  ديوار به ديوار و با تراكم سه نفر در هر متر مربع پر كند   به دو ميليون هم نميرسد .  چه جمعيت سبز باشد و چه آبي يا قرمز  براي خيابان فرقي نميكند .

براي مشاهده و محاسبه طول و عرض خيابان ها از گوگل ارت   استفاده كنيد .